مرگ احساس
مرگ احساس

مرگ احساس

تو ای ...


تو ای بانوی قصه های من 

تو ای خانوم لحظه های من 

تو ای اهوی جنگل های من 

تو ای دریای قطره های من

تو ای زیبای رویا های من

تو ای شبتاب گلبرگ های من 

تو ای مهتاب اسمان های من 

تو ای ماهی دریا های من 

تو ای خورشید روزهای من 

تو ای باران ابرهای من 
                    
                          دوستت دارم شقایق دشت های من                                                                                                                  

زیبای من ...

تو ای عاشق ترین ,دریای من

تو ای محبوب ترین ,رویای من

تو ای زیبا ترین, فریاد من

تو ای مهربان ترین ,خورشید من

تو ای بانو ترین ,اسمان من 

تو ای پاک ترین ,باران من

تو ای روشن ترین ,چشمان من

دوستت دارم ارام من



عاشقم


عاشق روی ماهتم

عاشق حس نابتم

عاشق اون نگاهتم

 
عاشقم قلب و ذاتتم

عاشق قهر و نازتم

عاشق اون غرورتم 

عاشق اسم خوبتم


دروغ عشق

مرگ از عشق پرسید:اون چیه که تورو این همه زیبا جلوه می ده منو این همه تلخ؟

عشق لبخندی زدوگفت:دروغهایی که درمن هست وحقیقتی که درتو!

   

...

 

                          تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

برای عشق تمنا کن ولی خار نشو. برای عشق قبول کن ولی غرورتت را از دست نده . برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو. برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه. برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن . برای عشق جون خودت رو بده ولی جون کسی رو نگیر . برای عشق وصال کن ولی فرار نکن . برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن . برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش . برای عشق خودت باش ولی خوب باش

مرگ احساس

مرگ احساس مرگی خاموش 

مرگی با صدای سکوت عشق 

مرگی که روشناییش همچون شب تیره تاریک است 

مرگ احساس یعنی تولد جدایی 

مرگ احساس یعنی طرد عشق از وجود 

مرگی با بوی هیچ

با رنگ پوچ

 رنگی که با احساس پیوند جدایی بسته 

مرگی ساده که به شگل پیچده در وجودم پهناور شده

لبخندی که سرشار از اشک است 

اشکی از جنس خون 

خونی که قرمز و سبز نیست 

سیاه است 

اری مرگی که تیره خاموش و بی صداست 

مرگی که  زندگی میکند 

اما ...

مرا از زندگی دور میکند

 

تا شقایق هست...

تو چه گفتی سهراب؟

قایقی خواهم ساخت...

با کدوم عمر دراز؟

نوح اگر کشتی ساخت، عمر خود را گذراند

با تبر روز و شبش، بر درختان افتاد

سالیان طول کشید، عاقبت اما ساخت

پس بگو ای سهراب ... شعر نو خواهم ساخت

بیخیال قایق....

یا که می گفتی....

تا شقایق هست زندگی باید کرد؟

این سخن یعنی چه؟

با شقایق باشی.... زندگی خواهی کرد

ورنه این شعرو سخن یک خیال پوچ است

پس اگر میگفتی... تا شقایق هست، حسرتی باید خورد جمله زیباتر میشد

تو ببخشم سهراب...

که اگر در شعرت، نکته ای آوردم، انتقادی کردم

بخدا دلگیرم، از تمام دنیا، از خیال و رویا

بخدا دلگیرم، بخدا من سیرم، نوجوانی پیرم

زندگی رویا نیست

زندگی پردرد است

زندگی نامرد است، زندگی نامرد است...